مرگ و ملک الموت |
از جمله کسانى که موقع مرگ انسان ، ادعاى طلب کارى مى کنند و چیزى را از درخواست مى نماید ((ملک الموت )) است که او طالب روح و جان شخص محتضر مى باشد. قبض روح تمام انسانهاى مؤ من و کافر در دست ((ملک الموت )) و زیر نظر او انجام مى گیرد.
((ملک الموت )) ماءمور قبض روح است ، روح و جان همه شما را مى گیرد و سپس به سوى پروردگارتان باز مى گرداند پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرموده است : تمام بیمارى و دردهایى که به انسان رو مى آورد قاصدان مرگ و فرستادگان او هستند.
((ملک الموت )) براى قبض روح او حضور پیدا مى کند. انسان از دیدن او به وحشت مى آید و آمدن او را بدون مقدمه مى داند. ولى ((فرشته )) مرگ مى گوید: اى بنده خدا! (چرا به فکر نبودى و فراموش کردى )؟
من آخرین خبرم و بعد از آمدن من دیگر خبرى نیست .
اى بنده خدا! دعوت پروردگارت را خواه از روى میل و رضا و خواه از روى جبر و اکراه اجابت کن .
بازماندگان و بستگان او مشغول گریه و ناله مى شوند.
براى چه کسى گریه مى کنید و اشک مى ریزید؟ براى چه کسى غمگین و محزونید؟ براى چه کسى دست از کار کشیده و بى صبرى مى کنید؟ به خدا سوگند! عمر او به پایان رسیده و در دنیا روزى خود را دریافت کرده بود. پروردگارش از او دعوت به عمل آورد و او هم دعوت حق را اجابت کرد. اگر مى خواهید گریه کنید بر خویشتن بگریید؛ زیرا من باز به این خانه مى آیم تا هیچ یک از شما را باقى نگذارم
بلکه در هر کجاى عالم باشد از همان جا مى تواند محتضر را قبض روح کند.
از ((فرشته مرگ )) پرسیدند: چگونه چندین نفر را در یک زمان قبض روح مى کنى در حالى که عده اى در مغرب و عده اى در مشرق اند؟ گفت : آنان را به سوى خودم مى خوانم مرا اطاعت مى کنند.
همانا همه جهان هستى ، پیش من ، مانند کاسه اى است در برابر یکى از شما که از هر کجاى آن بخواهد بخورد مى خورد و نیز گفت : همه عالم هستى و دنیاى شما نزد من ، مانند درهمى است که در دست شما باشد و هر طور بخواهد آن را مى گرداند. (من نیز با دنیاى شما چنین مى کنم و همان گونه دنیا و جان انسان ها را در اختیار دارم ).()
((ملک الموت )) به حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم عرض کرد من بارها و بارها به هر خانه اى رفت و آمد مى کنم . هیچ خانه اى در مشرق و مغرب عالم نیست مگر این که روزى پنج مرتبه هنگام نماز با اهل آن ملاقات مى کنم و حساب عمر آنان را مى رسم و من به کوچک و بزرگشان از خودشان عالم تر هستم . (عمر آنان و شماره عدد نفس هاى ایشان را مى دانم و موقعى که آخرین نفس خود را کشیدند جان آنان را مى گیرم )
طاهرینش بر بالین محتضر، چنین آمده است .
براى قبض روح او حضور پیدا مى کند. در این موقع مشاهده مى کند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بر بالین سر او و امیرالمؤ منین در کنار آن حضرت حسن و حسین در پایین پا، دوستان و شیعیان در اطراف ایشان قرار گرفته اند.
خوش آمدید، چقدر مشتاق دیدار شما بودم و چقدر از آمدن شما خوشحال شدم . بعد از آن مى گوید: یا رسول الله ! ((ملک الموت )) وارد شد. یقین دارم که با من مهربان است زیرا از دوستان و پیروان تو و برادرت امیر المؤ منین مى باشم . حضرت رسول هم گفته او را تصدیق مى کند.
و مى فرماید: اى ((ملک الموت ))! سفارش خداوند درباره مهربانى کردن با دوستان و طرفداران ما را فراموش نکن .
یا رسول الله ! به او دستور بده که به سوى بهشت و آنچه خداوند براى او آماده کرده است نظر کند حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: اى بنده مطیع خدا! نظر به سوى آسمان نما. وقتى نظر مى کند چیزهایى را که خدا براى او آماده کرده است مى بیند.
چگونه به کسى که این قدر خدا به او لطف دارد مهربان نباشم . اگر شما هم سفارش او را نمى کردید باز درباره او لطف داشتم و با وى مهربانى مى کردم .
اى ((ملک الموت )) این شخص برادر ما و از دوستان و پیروان ما است . او را به تو سپردیم ، مراقب حال او باش و جان او را به آسانى قبض کن . سپس حضرت با کسانى که در اطراف محتضر بودند به سوى بهشت حرکت مى کند و پرده از جلوى چشم او کنار مى رود پیامبر و ائمه را در کاخ هاى بهشت مشاهده مى کند.
هر چه بیشتر در گرفتن روح من عجله کن ؛ زیرا طاقت دورى محمد و اولیاى خدا را ندارم و هر چه زودتر مرا به ایشان ملحق کن .
بیرون مى کشد |